آیا در آینده مردم سلام را بیشتر Bounjour (فرانسوی) خواهند گفت یا (انگلیسی) Hello؟
زبان چیز شگفتانگیزی است. به ما توانایی برقرای ارتباط و انتقال اندیشههای پیچیده، احساس و منظورهایمان را میدهد.
با گذشت زمان، زبان با نوآوریِ واژههای تازه و کنار گذاشتن برخی واژگان قدیمی تکامل یافته است. زبان به هنرمندان توانایی اثرگذاری در تصورات ما را میدهد.
ولی در آینده زبان چگونه خواهد بود؟
پرسش زیرکانهای است. امروزه رایجترین زبان در دنیا چینی است که بیش از یک میلیارد انسان به عنوان زبان ملی با آن سخن میگویند که در حدود یک میلیارد ایشان به ویژه با زبان مندرین گویش میکنند.
با این که صدها میلیون تن در چین به زبان چینی سخن میگویند ولی این زبان در فراتر از مرزهای چین گسترش نیافته است. شمار به نسبت کمی از مردم به عنوان زبان دوم به چینی سخن میگویند.
شمار کسانی که زبان ملی ایشان اسپانیایی است از انگلیسی زبانان بیشتر است و بسیاری هم آن را به عنوان زبان دوم میآموزند.
گفته میشود در جاهایی مانند آمریکا شمار کسانی که در پی آموختن اسپانیایی هستند به نسبت سالهای پیشین رو به کاهش است.
بانک سرمایه گزاری natixis چند سال پیش در مطالعهای پیشبینی کرد که تا سال ۲۰۵۰ گستردهترین زبانی که مردم دنیا به آن سخنخواهند گفت چینی، انگلیسی و یا اسپانیایی نخواهد بود! بلکه ممکن است فرانسوی باشد!
این بخاطر راه افتادن رنسانس فرانسه دوستی در اروپا نیست. در آنجا زبان فرانسه حتی در حال واگذار کردن میدان به زبانهای دیگر است.
بلکه به خاطر این است که زبان فرانسوی زبانی است که شمار بسیاری از مردم غرب آفریقا به آن سخن میگویند. برابر پیشبینی بانک natixis، توسعهی پایدار در غرب آفریقا، زبان شیوای فرانسوی را در صدر خواهد نشاند.
Bullshaas French!
انگلیسی زبان ملی ۳۶۰ میلیون انسان در جهان است و این در برابر زبان چینی مقدار کمی است ولی نزدیک به ۵۰۰ میلیون انسان دیگر به عنوان زبان دوم انگلیسی میدانند.
انگلیسی زبان تجاری شده است. شاید شما نیز سفر به شهری خارجی که ساکنانش انگلیسی را به عنوان زبان دوم ولی حتی بهتر از انگلیسی زبانها صحبت میکنند را تجربه کردهاید.
به گفته واشنگتن پست در ۱۰۱ کشور دنیا انگلیسی صحبت میشود. پس انگلیسی پرطرفدارترین زبان از دیگاه کشورهایی که در آن صحبت میشود است. ولی این دلیلی نمیشود که پرطرفدارترین از نظر شمار مردمی که با آن سخن میگویند نیز باشد!
زبان بعدی از نظر پرطرفدار ترین در شمار کشورها عربی است که در ۶۰ کشور دنیا با آن سخن گفته میشود.
سخن گفتن به انگلیسی در سراسر جهان از آن زبانهای میانی ساخته است. این زبانها ترکیبی از دو زبان هستند. گرامر، واژگان و گفتار میتواند با معناهای تازهای آمیخته شده باشد.
زبان انگلیسی-اسپانیایی که گاهی اسپانگلیش نامیده میشود یک نمونه از این دست است. ولی نمونه های دیگری مانند سنگاپوریگلیش هم هست.
زبانشناسان همچنین به چگونگی از بین رفتن گویشهای محلی کوچک، با هجوم گویش مناطق بزرگتر توجه کردهاند. برای نمونه در انگلیس گفتار رایج در لندن در حال محو گویشهای محلی محلههای کوچکی که در درون شهر گیر افتادهاند است.
مسابقه بیامانی در بین زبانشناسان برای حفظ بخشی از این گویشها پیش از به تاریخ پیوستنشان در جریان است. تازه جاهایی هم هست که فناوری زبان ما را تغییر داده است!
شک دارم که زبانشناسان دهه ۸۰ میلادی توانایی پیشبینی افزایش شکلکها در گفتگو را داشتهاند. شکلکها گاهی سدهای بین زبانی را پشتسر میگذارند و مردم حتی بدون اینکه زبان مشترکی داشته باشند به کمک آنها با هم ارتباط میگیرند.
تازه تفاوتهای بزرگی در ارزشهای فرهنگی سراسر جهان وجود دارد که موجب میشود همیشه ارتباط گرفتن از طریق الفبا موفقیتآمیز نباشد.
همچنین میبینیم که فناوری ترجمه هر روز در حال بهبود است. هدف نهایی این فناوری رسیدن به یک مترجم یگانهی سراسری است. چیزی که میتواند ارتباط گرفتن انسانهایی با زبانهای گوناگون با هم را آسان کند.
اگر به این هدف برسیم خواهیم دید که روند گسترش یک زبان از جاییبهجای دیگر برعکس و یا متوقف خواهد شد.
شاید همزمان که با تکیه بر فناوری اطمینان پیدا میکنیم که داریم منظور هم را درست میگیرم! شاهد رشد گویشهای محلی نیز باشیم.
ضرب المثلی هست که میگه درد همهمون یه چیزه!
شما فکر میکنید زبان تا ۱۰۰ سال بعد چگونه خواهد بود؟ ۱۰۰۰ سال بعد چی؟ به خاطر داشته باشید که انگلیسی به شکل مدرن امروزی تنها از ۵۰۰ سال پیش به اینطرف، بوده است.